27
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
من یک زن خوب، مثل تو میخواهم
من هولم و یکباره، یهو میخواهم
عمریست به دنبال تو میگردم من
من زندگیای دوباره، نو میخواهم
23
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
ای کاش ردیف و قافیه جور شود
همراه همین شعور من شور شود
در بین تمام این همه تاریکی
مضمون همین رباعیام نور شود
22
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
ای کاش سیاهی از دلم دور شود
چشم همهی حسودها کور شود
من پنجرهای بهانه کردم آنگاه
گفتم به خدا: رباعیام جور شود!
21
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
روزی که تو را برای خود میخواهد
او فاتحهی عمر مرا میخواند
چاقو بدهید تا خلاصش بکنم
آن خواستگارِ تازه، زن میخواهد!
19
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
این پیرهنت آبِ اناری شده باز
ابیات رباعیات بهاری شده باز
تو، من، سفرِ مشهد و ای وای خدا!
انگار که قسمتِ تو زاری شده باز
29
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
از خواب و خوراک و زندگی افتاده
از چاله به چاهِ بندگی افتاده
او مدعی خدایی مردان بود
در دامِ زنان، به بردگی افتاده
26
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
یک برگه و صد هزار امّا و اگر
باعث شده تا خیره بمانم سوی در
یک برگه که روی آن نوشتهست درشت:
تو منتظرم باش که رفتم به سفر
25
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
در زندگیام ز عشق جز نامی ماند؟
از خاطرهی کوچه فقط یادی ماند
بر روی درخت آرزوهای "سکوت"
از آن همه میوه، میوهی کالی ماند
24
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
سیگار به لب، بزرگتر از پیش شدی؟
لب بر لبِ لب، بزرگتر از پیش شدی؟
این بار سوال کردم از خود که مگر
با این همه رب بزرگتر از پیش شدم؟
20
نویسنده: هابیل اسلامی(پنج شنبه 89/2/2 ساعت 7:9 صبح)
با عشوه و ناز، قلب من را دزدید
او مستی و تنهایی من را هم دید
آن دخترکِ تازه رسیده از راه
با نسخه ی "نه" زندگی ام را پیچید
لیست کل یادداشت های این وبلاگ